عشق مافیاییp2

کوک دید کامیون مستقیم به سمت ا/ت میاد وسریع درو باپاهاش باز کرد وا/ت رد از ماشین انداخت بیرون وخودشم از ماشین پیاده شده وکامیون اومد رو ماشین وماشین رو با سطح آسفالت یکی کرد کوک سالم بود. ولی ا/ ت یه سیم خیلی کلفت تو پاش بود که باعث شده بود بیهوش بشه کوک سریع سمت ا/ت وگفت
کوک :اتتتتتت .....ات نه نه نه ..هققق ..متاسفم.. هقق یکی زنگ بزنه به آمبولانس....هق من هق ..نمیتونم بدون ات زندگی کنم ....هق کمکککککک
یک نفر اومد( علامت اون کسی که اومد(÷))
÷ جیغغغغ... من زنگ زدم من زنگ زدم
کوک :ممنون ...هق خیلی ممنون ...اتتتتتتت. .. من بدون تو هیچی نیستم
آمبولانس امد وات رو به بیمارستان برد وکوک همش داشت گریه میکرد
دیدگاه ها (۱)

عشق مافیایی p3

عشق مافیایی ۴p

p1عشق مافیایی

حمایت

𝚙𝚊𝚛𝚝7ویو ات سرمو برگردوندم که با صورت درهم ریخته کوک مواجه ش...

پارت ۸۸ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط